مکتوبات

تحلیل‌های مستقل، متعهد و عدالت‌خواهانه درباره دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم

مکتوبات

تحلیل‌های مستقل، متعهد و عدالت‌خواهانه درباره دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم

مصدق در جلسهٔ هفدهم دادگاه بدوی اش، در تاریخ شنبه ۷ آذر ۱۳۳۲ می‌گوید:

مصدق در جلسهٔ هفدهم دادگاه بدوی اش، در تاریخ شنبه ۷ آذر ۱۳۳۲ می‌گوید:

قبل از اینکه به جواب تیمسار محترم مبادرت کنم باید عرض کنم: اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمدا رسول‌الله. [در این موقع مصدق از جای خود بلند شد] این شهادتین است که تمام مذاهب اسلام باید بگویند، یعنی حنفی و شافعی و حنبلی و مالکی. این چهار مذهب تسنن و همچنین هر کس که مسلمان است این شهادتین را باید بگوید.

یک شهادت هم مال مذهب شیعه است: اشهد ان علیا ولی‌الله! من در این دادگاه اقرار می‌کنم که مسلمان و شیعه اثنی عشری هستم. مسلک من مسلک حضرت سید الشهدا است. یعنی آنجایی که حق در کار باشد، با هر قوه‌ای مخالفت می‌کنم؛ از همه چیزم می‌گذرم. نه زن دارم، نه پسر دارم، نه دختر دارم؛ هیچ چیز ندارم مگر وطنم را در جلو چشمم دارم.

[در این موقع مصدق به گریه افتاد] رسول اکرم فرموده است: «قُم فَاستَقِم» ــ بایست و مقاومت کن. البته نفرموده است: «بدون مطالعه مقاومت کن. وقتی دیدی موضوعی بحق است بایست و مقاومت کن.» حالا من پیروی از مولای خودم را که در یک عمر کرده می‌کنم؛ و تا نفس دارم، دنبال عقیده صحیح خود هستم...

ماجرای هواپیمای ایرانی که سر از اسراییل در آورد

ماجرای هواپیمای ایرانی که سر از اسراییل در آورد

این فیلم مربوط به سرنشینان هواپیمای ربوده شده ایران و فرود آن درخاک اسرائیل (سرزمین های اشغالی) در سال 1374 است

28 شهریور74 پرواز شماره ۷۰۷ کیش ایر (به مقصد کیش) از مهرآباد بلند و هواپیما درحین پرواز توسط یکی از مهمانداران به نام رضا جباری ربوده شد

هواپیماربا میخواست به اروپا برود ولی چون سوخت نداشت،درخواست فرود در عربستان و اردن کرد ولی آنها اجازه ندادند. وی مجبور به درخواست از اسرائیل شد

اسرائیل اجازه داد تا هواپیما(برای جلوگیری از سقوط) درپایگاه‌ هوایی ارتش (اودا) در صحرای نقب (نگب) بنشیند. 2فروند جنگنده F-15 هم آنرا اسکورت کردند. رباینده بلافاصله بازداشت،محاکمه و به 8سال زندان محکوم شد و بعدا گویاشهروند اسرائیل شد

نکته جالب اینکه این بوئینگ707 همان هواپیمایی است که بنی‌صدر، رجوی و سرهنگ معزی در سال 60 با آن از کشور فرار کردند

این هواپیما نهایتا در31فروردین سال 1384 دربازگشت از کیش، در مهرآباد، فرود اضطراری کرد و به دلیل عدم کنترل، در رودخانه کن افتاد و بلا استفاده شد.

چسب هل نمونه آرمانی رابطه کارگری وزارت کار دولت روحانی l محمد_آقازاده

چسب هل نمونه آرمانی رابطه کارگری وزارت کار دولت روحانی l محمد_آقازاده

چسب هل نمونه آرمانی رابطه بین کارفرما و کارگر است که وزارت کار دولت روحانی در ذهن دارد، یک کارفرما که با اسب لاکچری به سرکار می رود، جشن تولد شیک برای خود می گیرد تا قدرت مطلق اش را تثبیت کند،کارگر را اگر نماز جماعت نکند جریمه نقدی می کند، اگر دیرتر از بقیه برسی و نه آنکه دیر برسی جریمه می شوی و زمان دستشوی رفتن را او تعیین می کند ، از طریق مرگ پرنده ها می فهمد هوا آلوده است و یا نه ، بی رحمی ذاتی یک کار آفرین.

تنها حقی که برای کارگران باقی می کند حق اطاعت کردن مطلق است، ربیعی با این الگو راست می گوید هیچوقت مثل الان آرامش بین کارگرها و کارفرما حاکم نبوده است. ایشان باور دارند شلاق خوردن کارگرها بخاطر حق و حقوق شان، مرگ تلخ کارگرهای معدن و به زندان رفتن فعالان کارگری ذره یی به این آرامش خدشه یی وارد نمی شود.

مجلس اما به او رای اعتماد می دهد چرا که پسر کم سن و سال نماینده پر نفوذ مجلس را مدیرعامل موسئسه صبا آتیه کند و آنهم زمانی که به فرزندان دانشجوی ما با طرح کارورزی وعده کارگری با حقوق سیصد هزار تومانی می دهد یعنی به اندازه شکلات یک روز کارفرماهای عزیز

جلسه هیات مدیره تامین اجتماعی را برای رای آوری اش اختصاص می دهد ، از همه مهمتر کلان سرمایه داری پشت او می ایستند چرا که می دانند یک کارگر سابق بهتر می تواند کارگرها را به سکوت بکشاند تا آرامش جادویی شکل بگیرد . رای اعتماد به ایشان سلب اعتماد مردم به مجلسی است که سرنوشت کارگران برایش هیچ نیست. عکس های این کارخانه را در این آدرس ببینید

نهمین روز اعتصاب غذای رضا شهابی l علی_علیزاده

نهمین روز اعتصاب غذای رضا شهابی l علی_علیزاده

نه مثل اپوزیسیون آلوده غرب است و نه مثل اصلاحطلب و اصولگرا آلوده رانت. کارگرست. مطالبه ساده، بحق و قانونیش ⁧ سندیکا است ⁩. ‏⁧برغم پنج سال زندانی که برای این مطالبه کشید هرگز از بی بی سی و نهادهای حقوق بشر غربی کمک نخواست و به ایرانهراسی و تحریم کشورش کمک نکرد.

بعد از آزادی از زندان و اخراج از شرکت واحد اتوبوسرانی، شغل شریفش فروش ترشی و مربا در پارکینگ خانه فقیرانه اش بود. حالا چند هفته ای است دوباره دستگیر شده است. امروز روز نهم اعتصاب غذایش است.

منطق حصر در جمهوری اسلامی l مهدی_دزفولی

منطق حصر در جمهوری اسلامی l مهدی_دزفولی

از چند روز قبل و با انتقال آقای کروبی به بیمارستان قلب تهران مساله حصر باز در فضای مجازی مطرح شد و از دیشب و با موضوع اعتصاب غذا این مساله تشدید شده است و رسانه های همراستا با این جریان هم چند روزی است معرکه ای به راه انداخته اند.

مهدی کروبی و میرحسین موسوی و زهرا رهنورد از 25 بهمن 1389 در حصر خانگی به سر می برند. دلایل مختلفی هم برای حصر عنوان شده است که از جمله آنها اتفاقات سال 88 بود و برخی دیگر همانند سعید جلیلی و سردار نجات در سخنرانی های مختلف دلیل اصلی حصر را سوء استفاده محصورین از فضای انقلاب های عربی برای کلید زدن چنان فضایی و مشابه سازی در ایران سال 1389 عنوان کردند.

اما هرچه که باشد حصر در شرایطی که به هفتمین سال خود نزدیک می شود مساله ای قابل بحث و بررسی است. سابقه حصر در سال های گذشته نیز برقرار بوده است و به نوعی به جز میر حسین موسوی و زهرا رهنورد که اکنون در حصر می باشند، سابقه حصر در دهه 60 و 70 منحصر به روحانیون برجسته بوده است و البته ناگفته نماند هیچگاه هم در آن مقطع زمانی با مخالفت آقایان کروبی و موسوی مواجه نشده بود.

در دهه 60 آیت الله شریعتمداری مرجع تقلید شهیر وقت به دلیل ایفای نقش در کودتای نوژه و همکاری با صادق قطب زاده برای بر اندازی جمهوری اسلامی به حصر محکوم شد و در سال 1365 درگذشت. توجیه حصر آیت الله شریعتمداری دادگاهی نشدن یک مرجع تقلید در جمهوری اسلامی به دلیل تلاش برای بر اندازی نظام و اعدام نشدن وی بود که می توانست اتفاق تاریخی مهمی باشد اما صلاحدیده شد تا وی محصور شود.

روحانی بعد آیت الله محمد صادق روحانی بود که در سال 1364 به دلیل اعتراض به نحوه انتخاب قائم مقامی رهبری آیت الله حسینعلی منتظری به حصر خانگی رفت و تا اواسط دهه 70 در حصر بودند.

روحانی بعدی شخص آیت الله حسینعلی منتظری بود که در سال 1376 به دلیل سخنرانی پر حاشیه پیرامون جمهوری اسلامی ایران و انتخابات دوم خرداد 76 به حصر رفت و تا سال 81 در حصر بود. در کنار آیت الله منتظری، آیت الله احمد آذری قمی هم به حصر رفت و به دلیل سابقه بیماری سرطان خون و تشدید این بیماری در بهمن ماه 1377 در تهران درگذشت.

روحانیون دیگری هم همانند آیت الله سید محمد شیرازی ( به دلیل صدور فتوای حرمت جنگ با عراق) ، سید حسن طباطبایی قمی ( منتقد ولایت فقیه)، مهدی حایری یزدی نیز در حصر بودند و منطق حصر آنان نیز دادگاهی نشدن و حفظ شان مراجع تقلید و روحانیت برجسته در نظامی بود که خود بر اساس یک تفکر روحانیت شیعه بر سر کار آمده بود و قاعدتا دادگاهی و مجازات کردن روحانیون برجسته و تراز اول در آن می توانست عواقب جدی داشته باشد و اصل بر حفظ شان افراد و نظام بود.

فوت شدگان در حصر آیت الله شریعتمداری، شیرازی و آذری قمی بوده اند که هر سه به دلیل بیماری بعد از مدتی درگذشتند.

مابقی مواردی که گه گاه مطرح می شود همانند کیانوری، امیرانتظام، مریم فیروز و ... در واقع حصر خانگی نبود و جنبه امنیتی برای نگهداری از افرادی بود که با غرب یا شرق سابقه همکاری و جاسوسی داشته اند.

منطق تاریخی حصر در جمهوری اسلامی در واقع سه مورد است: 1- حفظ شان فرد و جایگاه و سابقه وی برای دادگاهی نشدن 2- آشفته نشدن جامعه به دلیل تبعاتی که رفع حصر و دادگاهی کردن افراد می تواند داشته باشد. 3- حصر صرفا برای روحانیون بوده است ( به جز موسوی و رهنورد).

اما روشی که منتقدین حصر در پیش گرفته اند نه تنها مشکلی را حل نمی کند که باعث آشفتگی و مشکلات بیشتری نیز می شود. تاریخ نشان داده است حل منطقی حصر و کوتاه آمدن از مواضع رادیکال بهترین راه برای حل مشکل است و آشوب و جنجال صرفا کار را مشکل تر می کند. دادگاهی شدن افراد هم قطعا هم باعث حکم سنگین برای افراد می شود و هم جامعه را ملتهب می کند و این نیز نمی تواند راهگشا باشد. راه حل حصر چیزی جز کوتاه آمدن از مواضع تند و به حاشیه نکشیدن جامعه نیست.