بروم دزدی کنم؟ l اکبر_شهبازی
برسر هیچ سفره نفت آلوده ای زانو نزده و از هیچ رانتی برخوردار نبوده اند تا بانکها برایشان هزار هزار میلیارد وام و اعتبار بدهندوتنها پناهشان برای رزق حلال،زیر آسمان شهر است و بساطی کوچکی که در گوشه ای از خیابان دارند.
ایجاد شغل یک وظیفه حاکمیتی است و دولتها موظف به تامین زیر ساخت های اشتغال ورفع بیکاری برای آحاد افرادجامعه هستند،حال اگر دولتها در انجام این وظیفه حیاتی خود کوتاهی کردند و نرخ بیکاری سر به فلک کشید آیا خوداشتغالی در مشاغلی نظیر دستفروشی جرم است و دستفروشی بزهکاری است؟
بساط ِپابرهنگان ِبی تریبون و بی رسانه، سالهاست که در گوشه خیابانها جمع میشود و رزق و روزی این جماعت درحاشیه، زیر چرخ های توسعه لگدمال می شود-ماموران سد معبر شهرداری سال گذشته بر چهره پیرزن بیچاره در فومن سیلی نواختندوچند روز خبر این حادثه در صدر اخبار فضای مجازی و بود وپستهای بسیارنوشته و لایک های انبوهی رد و بدل شد،اما هیجان ماجرا که خوابید قصه برخوردهای زشت دوباره آغاز شد.
آنها ژن خوب ندارند و ذخیره انقلاب نیستند تا برسر سفره صندوق ذخیره ارزی بنشینند و بچه هایشان مستقیما از صندلی دانشگاه، بر صندلی وکالت مجلس و وزارت تکیه بزنند،آنهاناقضان حقوق شهروندی وعامل اصلی گسترش قاچاق کالا و معظل اجتماعی هستند که باید بساطشان جمع شود!این تنها تصور موجود از قشر خاموش و فراگیر در جامعه در بین مسئولان است. اما دستفروش ها خود قربانی هستند،قربانی سیستم بیمار اقتصادی که آنها را برای تامین معیشت راهی خیابانها و واگن های مترو کرده است،آنان که بساطشان ،صدایشان و حتی صرف"بودنشان"نوعی"مزاحمت" است.
هرگاه فیلم و تصویر برخورد زشتی نیز رسانه ای شده است،نهایتا به اخراج مامور خاطی شهرداری منتهی شده و قوانین ناقص و افلیج در این زمینه دست نخورده باقی مانده است،قوانینی که به دستفروش می گوید دستفروشی نکند،اما این قوانین هیچگاه راه دیگری برای زنده ماندن پیشنهاد نمی کند،جز آن پاسخی که تمام این اقشار برای توضیح کار خود دارند وقتی می گویی چرا این کار را میکنی میگوید:"چه کار کنم،بروم دزدی کنم"؟
t.me/maktubmed/2450