برگزاری دادگاه، فرصتی که به نفع کشور نیست | هاتف_خالدی
ما از شرایط حصر مهدی کروبی و میرحسین و همسرش مطلع نیستیم. هیچ گزارش رسمی و یا منبع خبررسانی دقیقی از وضعیت آنها وجود ندارد. با این حال مهدی کروبی در نامه ای که پیش از اعتصاب غذایش منتشر کرده نوشته است که ماموران امنیتی با آنها در یک خانه زندگی می کنند و اصلا یکی از دو دلیل شروع اعتصاب غذای او همین شرایطی است که او آن را غیر انسانی و غیر شرعی دانسته. من هم با آقای کروبی هم نظرم و معتقدم وجود ماموران امنیتی در خانه و در کنار همسرش و او بعد از شش سال از حصر ضرورتی ندارد.
اما بند دوم و تقاضای دوم او در نامه اعتصاب برگزاری دادگاه علنی است. کروبی و میرحسین به خوبی می دادند که در صورت برگزاری دادگاه حکم آنها در بهترین حالت و در چند درجه تخفیف و عفو همین حبس خانگی است. آنها از دادگاه اما چیز دیگری می طلبند. علنی بودن دادگاه برای آنها فرصت عرض اندام دوباره ای که حصر از آنها گرفته بود را ایجاد می کند. بازگشت به رسانه، ایجاد افتراق و فتنه انگیزی مجدد، بر هم زدن امنیت سیاسی و اجتماعی پرخطر ایران و ادامه رفتاری که آنها در سال 88 و بعد از انتخابات در پی گرفتند.
آیا هیچ انسان میهن دوستی حاضر است که به وضعیت پر آشوب و فتنه دوران 88 بازگردد؟ آیا چند دستگی، اردوکشی خیابانی، بازگشت بیانیه نویسی ها و شعارهای براندازانه، حمایت دستگاههای تبلیغی دشمن ایران از وضعیت بی ثباتی چیزی است که به نفع اوضاع فعلی کشور باشد؟
بهبود شرایط حصر شاید خواسته به حقی است اما برگزاری دادگاه و فرصت عرض اندام مجدد چیزی نیست که به مصلحت کشور باشد.
آقای جلاییپور! اشکال پیشنهاد رفعحصر دقیقا همین است | علی_فرج_اللهی
حمیدرضا جلاییپور برای رفع حصر تدریجی، پیشنهادی چند مرحلهای و مبتنی بر گامهای متقابل «نظام» و «اصلاحطلبان» داده است:
- اصلاح طلبان تعهد می دهند پیامد رفع حصر به اعتراضات خیابانی منجر نشود | ۲- پس از رفع حصر، اصلاح طلبان در تبلیغات خود از «برد طرفین» دفاع خواهند کرد | ۳- در گام اول مامورین امنیتی خانه محصورین را ترک کنند | ۴- همه خویشاوندان محصورین بتوانند آنها را آزادانه ملاقات کنند | ۵- در گام سوم دوستان محصورین بتوانند به ملاقات آنها بروند.
سالهاست جریان اصلاحات تلاش کرده خود را نه «بخشی» از نظام، بلکه «مقابل» نظام تعریف کند و هربار با اهرم اِعمالِ فشار، از نظام باجخواهی کند. گاهی با تحریم انتخابات، گاهی تهدید به خروج از حاکمیت، گاهی تحصن مجلس ششم و گاهی با اردوکشی خیابانی و این اواخر هم موجهای توئیتری و فضای مجازی. منطقی که «رهبری» هم به همان تعداد دفعات ثابت کردهاند زیر بارش نمیروند. نه با تهدید به تحریم انتخابات، قاعدهی قانونی نظارت استصوابی لغو شد؛ نه از ترس خروج اصلاحطلبان از حاکمیت، قانون اساسی و ولایتفقیه مندرج در آن دستکاری شد؛ نه با تحصن مجلس ششم شورای نگهبان از رد صلاحیت تندروهای مجلس ششمی کوتاه آمد و نه با آشوب خیابانی، انتخابات 40 میلیونی باطل شد.
تز تعیین «رابط اصلاحطلبان و رهبری» پس از فوت مرحوم رفسنجانی و «رفع ممنوعالتصویری خاتمی» هم به همین خاطر شکست خورد که رهبری اساسا حاضر نیست بپذیرد یک جریان سیاسی، خود را «رقیبِ هموزنِ» نظام ببیند و بخواهد با آن مذاکره و معامله کرده و شرط و شروط تعیین کند. رهبری، نظام را به سبک امامخمینی و انقلابیاش قبول دارد که مقابل نظام، ضدانقلاب است، نه هیچ جریان دیگری. هرکس باید مسئولیت اعمالش را بر عهده بگیرد و در صورت خطا، اصلاح کند.
مشکلِ ایدههای رفع حصریِ این چندساله هم همین است که بر همین تقسیمبندی غلط «ما» و «نظام» بنا شدهاند. در حالی که رهبری بر «عذرخواهی» آنهایی که هشت ماه کشور را به آشوب کشیدهاند تاکید دارند، جریان حامیفتنه از «رفع سوء تفاهم» و «آشتیملی» سخن میگوید و میخواهد با «فشار» و «چانهزنی» و «معامله» کار را پیش ببرد.
yon.ir/lULXb
تصویر صدا و سیمایی از انقلاب را دور بریزید | مجتبی_دانشطلب
تصویر صدا و سیمایی از انقلاب برساخته مسئولین نظام است، با این تصویر نمیتوانید آنها را در نسبت با انقلاب به چالش بکشید. این تصویر را خودشان ساختهاند و طبیعتا برای تفسیر آن در اولویت قرار دارند. برای اینکه انقلاب معنای تازهای پیدا کند باید اول از چنبرهٔ این تصویر صدا و سیمایی بیرون بیاید.
مثلا در تصویر صدا و سیمایی، انقلاب امری همگانی بوده که همه گروهها و آحاد مردم در آن حضور داشتند. در دهه فجر تصاویر حضور ملیها و چپها و بیحجابها در صدا و سیما دیده میشود، که همه در مبارزه سیاسی یا مسلحانه شکست خورده بودند و در روزهای پایانی حکومت با مردم همراه شدند.
انقلابِ سکولارها به هیچ جا نرسید، شاه همه را با موفقیت شکست داد. بعد از ۳۲ ملیها منزوی، چپها در تبعید و چریکها و مجاهدین تا اواسط دهه ۵۰ سرکوب و تار و مار شدند. هیچ کدام از این گروهها نقش خاصی در انقلاب «اسلامی» به رهبری یک «آخوند» نداشتند و حضور پایانیشان جز تقلایی برای سهمطلبی نبود.
تصویر صدا و سیمایی در تناقض کامل با رفتار خود حکومت هم قرار دارد. کاری که امام تا پایان دهه شصت با گروههای ملی، چپ و مسلح کرد تاوان طلبکاری و دشمنی آنها با انقلاب بود. انقلاب ایران نسبتا آرام به پیروزی رسید، اما ولع سکولارها برای دزدیدن انقلاب آن را خونین و به سالهایی پر از تلفات منتهی کرد.
صدا و سیما در تصویرش از انقلاب با سانسور شعار حکومت اسلامی، که در روزهای آخر به جمهوری اسلامی تبدیل شد، با سانسور ممانعت از حضور بیحجابها در برخی تظاهرات، با سانسور تظاهرات علیه بیحجابها، و با نمایش حضور خیابانی کسانی که عمدتا در دهه شصت زندانی و اعدام شدند به آنها باج میدهد.
روشنفکر هرگز نمیتواند با «آخوند» کنار بیاید، این را خودشان به صراحت میگویند اما صدا و سیما هم سکولارها را در انقلاب صاحب سهم میکند و هم تلاش میکند روند سهمخواهی آنها را به خیانت تعبیر کند! این خوددرگیری نه تنها به بصیرت منتهی نمیشود که روندی منتهی به «زوال معنا» را به بار میآورد.
در میان مسئولین اصلاحطلبها تکلیفشان مشخص است، آنها به طرف سکولاریسم غش کردهاند اما هنوز شعار امام و انقلاب میدهند. اصولگراهایی هم که میخواهند خودشان را «مذهبیِ خوب» نشان بدهند تا مورد توجه روشنفکرها قرار بگیرند رفتار مشابه اصلاحطلبان دارند؛ قمیش آمدن برای دشمنان خونی انقلاب و امام!
فاجعه روایت انقلاب در اصولگراهای زیبا این است که خودشان نمیتوانند با هم کنار بیایند، اما در باج دادن به سکولارها برای نشان دادن چهره مقبول از انقلاب و امام اتفاق دارند. این از نداشتن اعتماد به نفس و توهم جذب دیگران ناشی شده؛ جذب دیگران در حالی که خودشان دارند از همدیگر فاصله میگیرند.
مسئله هرگز این نیست که انقلاب اسلامی و امام خمینی مطلق هستند، مسئله دم زدن از انقلاب و امام، همزمان با خوشبینی به دزدان انقلاب و دشمنان امام است. یکی از دو طرف را باید گرفت؛ یا رومی روم، یا زنگی زنگ. اما این سالها وسط گرفتن، نوسان، و باج دادن به اغیار جای سیاست را گرفته است.
اگر بشود انقلاب را از چنبرهٔ این جذاب سازیهای مصلحت اندیشانه بیرون آورد این احتمال هست که روزنههای کوچکی پدیدار شود تا انقلاب به معنای مردمی و خواستههای ساده و صریحش بازگشت کند، و اگر نه دستکم تناقضش با کسانی که میخواهند تنها از لفظ و عنوان انقلاب و امام بهره ببرند فهمیده شود.
4 نکته درباره سخنان خلاف واقع امروز ظریف در مجلس | حسن_ماژین
امروز در جلسه ی رأی اعتماد به وزیر پیشنهادی امور خارجه (محمدجواد ظریف) ، یکبار دیگر ادعای تکراری و خلاف واقع خروج ایران از فصل 7 منشور ملل متحد و لغو 6 قطعنامه شورای امنیت بر زبان برخی افراد جاری شد و ما نیز مجبوریم یکبار دیگر به این ادعای خلاف واقع پاسخ دهیم. 4 نکته را در همین خصوص تقدیم می کنم :
1️⃣ ما هیچگاه ذیل کلیت فصل 7 نبوده ایم که اکنون خارج شده باشیم ، بلکه تنها ذیل یکی از بندهای این فصل یعنی بند 41 (تحریم اقتصادی) بوده ایم و کماکان نیز پس از 22 ماه مذاکره ، حداقل تا 10 سال پس از صدور قطعنامه 2231 نیز ذیل این بند باقی خواهیم ماند.
2️⃣ هیچ قطعنامه ای لغو نشده است بلکه فقط مفاد آن ها (provisions) لغو شده و چارچوب ها و تدابیر آن ها (measures) کماکان باقی است (حداقل تا 10 سال پس از صدور قطعنامه 2231 ).
3️⃣ همه ی مفاد این قطعنامه ها نیز لغو نشده و فقط برخی از آن ها لغو شده است (فقط هسته ای و حتی نه اشاعه ای. همه ی تحریم های هسته ای نیز لغو نشده است ؛ از جمله تحریم "اقلام دوگانه" یا در اصطلاح dual use که یک تحریم هسته ای بود و کماکان پابرجاست).
4️⃣ این چه نوع "لغو"ی است که به صِرف ادعا و اعتراض یکی از طرفین (حتی بدون اینکه لازم باشد ادعای خود را ثابت بکنند) تمامی مفاد 6 قطعنامه مذکور دوباره بازمی گردد ؟!
⭕️ حضرات! باور کنید که در حال دفاع از توافقی هستید که خود از مفاد آن بی خبرید! (البته اگر با دید خوشبینانه بنگریم)
تعارض منافع، سپرده گذاری ملیاردی در بانک ها و حیاط خلوت در وزارت بهداشت!
علیرضابیگی در مخالفت با وزیر پیشنهادی بهداشت و درمان:
ایشان موسسههای خصوصی کارآفرین، آوا پزشک و... را تشکیل دادند درحالیکه باید تشکیل این موسسهها زیر نظر مجلس باشد. مدیران این موسسات همان کارکنان وزارت بهداشت هستند. این همان حیاط خلوتی است که موجب فساد است.
وزرات بهداشت در چهار سال گذشته به صورت میلیاردی در بانکهای مختلف سپردهگذاری کرده و بهره آن را دریافت کرده است. این هم یک خیاط خلوت دیگر!
معاون غذا و داروی ایشان هم تولید کننده است، هم وارد کننده که اثبات شده شرکت روناک متعلق به ایشان است. اما شما برخوردی با او نکردید. پشتیبان ایشان چه کسانی هستند؟ نمایندگی انحصاری لنزهای آمریکایی متعلق به کیست؟